به گزارش مشرق، اوضاع بازار کار بد است و سیاستهای دولت نیز تاکنون نتوانسته است قفل بیکاری در اقتصاد ایران را باز کند. سالهاست بیکاری در بازار کار ایران به یک بیماری مزمن تبدیل شده و با وجود تلاشهایی که از سوی دولتها برای عبور از بیکاری می شود، اما چرخهای این بازار به حرکت درنمی آید و روز به روز به تعداد متقاضیان کار اضافه می شود.
برخی مقامات میگویند در گذشته کاری در این زمینه نشده است، از این رو تا رسیدن به شرایط مطلوب باید مدتی صبر کرد. با این وجود، کارشناسان از عملکرد دولت تدبیر و امید در این بخش هم ناراضی هستند و معتقدند دولت در طول دو سال فعالیتش، هیچ طرح و برنامه روشنی در زمینه مقابله با بیکاری ارائه نکرده و بازار کار ایران همچنان منتظر و تشنه اجرای یک طرح موثر و قوی برای خروج از بحران بیکاری است.
البته دولتیها نیز عنوان می کنند با چه پولی باید چرخهای این بازار را به حرکت در بیاورند؟ آنها معتقدند اگر منتقدان و تحلیل گران بازار کار، شرایط افت شدید درآمدهای نفتی را نبینند، بیانصافی کرده اند و کاهش یکباره قیمت نفت بر اجرای برنامه های دولت در اقتصاد سایه افکنده است.
با کدام پول به جنگ بیکاری برویم؟
اما کارشناسان می گویند روزی که دکتر روحانی به مردم و جوانان وعده روزهای خوب در بازار کار و اشتغال را می داد و می گفت حل بیکاری از برنامه های اصلی دولت وی خواهد بود، باید به این فکر می کرد که اگر درآمدهای دولت کاهش یابد چه باید کرد؟ همچنین عنوان می شود در دولت گذشته که میلیاردها دلار درآمد ناگهانی نفتی داشتیم باز هم اوضاع بیکاری ما همین بود و مشکلی از اشتغال جوانان حل نشد، بنابراین چه وقتی که پول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، همچنان بیکار میمانیم!
مگر در روزهایی که دلارهای نفتی به اقتصاد ایران سرازیر شده بودند، توانستیم مشکل بیکاری را یکبار برای همیشه حل کنیم، که امروز افت قیمت نفت را بهانه قرار می دهیم؟ سئوال این است که آیا واقعا اگر درآمد نفتی کشور کاهش نمییافت، در دو سال گذشته مشکل بیکاری جوانان حل می شد؟ اگر به قول وزیر کار بتوان بیکاری را با پاشیدن پول حل کرد که در گذشته پولهای بی هدف زیادی به بازار کار ایران تزریق شد، پس چرا از تعداد بیکاران کم نشد؟
اینکه امروز بازار کار میلی به پذیرش فارغ التحصیلان و واگذاری تصدیهای شغلی به آنها ندارد، تنها باید خود جوانان را مقصر دانست؟ یا اینکه سیستم غلط آموزشی کشور باید توسط دولتها اصلاح و مسیر آموزشها عوض شود؟ چرا با وجود اینکه دهها هزار جوان فارغ التحصیل دانشگاهی توان انجام کارها را ندارند، در سالهای متمادی به روش اشتباه آموزش تئوریک در دانشگاه ها اصرار داریم و آن را ادامه می دهیم؟ آیا اگر مسیر تحصیلات عالی عوض شود و آموزشها طبق نیاز روز بازار کار صورت گیرد، از سوی جوانان با مقاومت روبرو میشود؟
چه کسی باید سیاستهای تحصیلات عالی را در ایران تغییر دهد؟ چه مرجعی می تواند در رشته های دانشگاهی بازنگری انجام دهد؟ تا چه زمانی باید رقابت بین دانشگاههای گوناگون برای جذب دانشجو ادامه یابد؟ چقدر باید دغدغه پُر کردن صندلیهای دانشگاه ها را داشته باشیم، در حالی که چند سال از عمر جوانان تلف می شود؛ بیآنکه اندک آمادگی در آنها برای ورود به بازار کار ایجاد شود. چگونه می توان استانداردی برای صدور گواهینامه پایان تحصیلات برای جوانان به ویژه در رشته های علوم انسانی تعریف کرد که پس از آن فارغ التحصیلان واقعا حرفی برای گفتن داشته باشند و تحصیلات چیزی به داشته های آنها افزوده باشد؟
چه کسی مسئول سیاستگذاری تحصیلات عالی است؟
در هر صورت، تا به امروز وعده رئیس جمهور به جوانان جویای شغل کشور عملی نشده و با وجود اینکه وی اعلام کرده بود حل معضل بیکاری مهمترین اولویت کاری دولت تدبیر و امید در سال جاری است اما حالا مرکز آمار ایران گزارشهای ناامید کننده ای از اوضاع بازار کار می دهد.
براساس اعلام مرکز آمار ایران، در نیمه اول امسال و به ویژه در تابستان، نه تنها اوضاع بازار کار کشور بهتر نشده بلکه بر تعداد بیکاران نیز افزوده شده و در فاصله تابستان ۹۳ تا ۹۴ به تعداد بیکاران کشور ۴۷۸ هزار و ۲۲۵ نفر افزوده شده است. در عین حال بر تعداد ورودیهای به بازار کار کشور و متقاضیان کار نیز یک میلیون و ۳۸۲ هزار و ۸۳ نفر افزوده شده است که این مسئله میتواند در افزایش تعداد بیکاران و همچنین فشار بیشتر به بازار کار کشور موثر باشد.
البته در سالهای گذشته هیچگاه جمعیت فعال کشور که مجموعه ای از شاغلان و جویندگان شغل (بیکاران) است، به ۲۵ میلیون نفر نرسیده بود. مرکز آمار اعلام کرده در تابستان امسال، نسبت به تابستان سال ۹۳ تعداد یک میلیون و ۳۸۲ هزار نفر ورودی جدید به بازار کار داشتیم که باعث شد جمعیت فعال کشور به ۲۵ میلیون و ۱۳۹ هزارنفر برسد در حالی که این تعداد در تابستان سال گذشته ۲۳ میلیون و ۷۵۶ هزارنفر بوده است.
با وجود اینکه در تابستان سال گذشته نرخ بیکاری ۱۵ استان تک رقمی و ۱۶ استان دو رقمی بود، در تابستان امسال تعداد استانهای با نرخ بیکاری دورقمی به ۲۱ مورد رسید، همچنین تابستان ۹۳ فاصله بیکاری استانها ۱۱.۱ درصد بود که این میزان در تابستان امسال به ۹.۵ درصد رسید.
۱.۳ میلیون تقاضای جدید کار؛ ۴۷۸ هزار بیکار بیشتر
علاوه بر این، در تابستان امسال بر نرخ مشارکت اقتصادی کشور ۱.۷ درصد افزوده شده است که این عامل می تواند بر افزایش تعداد بیکاران تاثیرگذار باشد. بالاترین نرخ بیکاری استانها مربوط به چهارمحال و بختیاری با ۱۶ درصد و کمترین نیز مربوط به کرمان با ۶.۵ درصد است. با وجود اینکه در تابستان امسال نرخ بیکاری ۹ استان تک رقمی بود اما دو استان از این مجموعه دارای نرخ بیکاری بالای ۹ درصد است و در مرز دورقمی شدن قرار دارد.
با وجود اوضاع نابسامان بازار کار، همچنان از مقامات دولتی شنیده می شود که باید کارهایی صورت گیرد اما هیچگاه شنیده نمی شود چه کارهایی شده و نتیجه آن چه بوده است؟ آیا طرحی بوده که بتواند دست کم بخشی از مسائل بیکاری جوانان را کم کند.
اینکه تنها مقامات ارشد دولتی هشدار بدهند و بگویند بیکاری داریم و اگر کاری نشود به زودی با سیل جوانان متقاضی کار روبرو می شویم، کافی نیست. اگر قرار است کاری بشود، آنها هستند که توان تصمیمگیری و سیاستگذاری دارند و پول در اختیار خودشان است. آیا تنها میخواهند جوانان را از بیکاری که در راه است، بترسانند؟ در دو سال گذشته تقریبا بیشتر مقامات ارشد دولتی و وزرا درباره بحران بیکاری در آینده نزدیک هشدار داده اند، دیگر هشدار بس است؛ لطفا کاری کنید!